آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
ܓ ܓ تلخ و شیرین ܓ ܓ ""وسعت درد فقط سهم مـــــــن است ، ... ""باز هم قسمت غم ها شـــــــده ام ، ... "" دگر آيينه ز من با خبر اســـــــت ، ... ""که اسير شب يلدا شـــــــده ام ، ... ""من که بي تاب شقايق بـــــــودم ، ... "" همدم سردي يخ ها شـــــــده ام ، ... ""کاش چشمان مرا خاک کنيـــــــد ، ... ""تا نبينم که چه تنها شـــــــده ام ...
شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, :: 1:31 :: نويسنده : توراندخت
وه چه خوب آمدي صفا کردي چه عجب شد که ياد ما کردي؟ بي وفايي مگر چه عيبي داشت که پشيمان شدي وفا کردي؟ سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 22:38 :: نويسنده : توراندخت
ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را ای بی وفا دلبر خداحافظ
پنج شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, :: 23:58 :: نويسنده : توراندخت
چو کس با زبان دلم آشنا نيست چه بهتر که از شکوه خاموش باشم چو ياري مرا نيست همدرد ، بهترکه از ياد ياران فراموش باشم
غرورم شکست... وجودم تيکه تيکه شد... خودم و نميشناسم،گم شدم... ولي از همه ي اينا دردناکتر دلم بود که،له شد... خودمو ميذارم جاي تو و ميگردم دنبال دليلي که درکش کنم ،ولي پيدا نميشه نمیدونم، کی اون روز میاد که ما آدما بفهمیم هر خنده ای از دلخوشی نیست و هیچ غمی از این بالاتر که بغضی رو همرات داشته باشی که ،نتونی حتی با گریه کردن و حرف زدن با نزدیک ترین کست از شرش خلاص شی! شاید هم این یکی از قانونهای روزگاره آنگاه که غرورکسی راله میکنی،انگاه که کاخ ارزوهای کسی راویران
خيانت تنها اين نيست که شب را با ديگري بگذراني ... خيانت ميتواند دروغ دوست داشتن باشد ! خيانت تنها اين نيست که دستت را در خفا در دست ديگري بگذاري ... خيانت ميتواند جاري کردن اشک بر ديدگان معصومي باشد ...
تو که قصد جدائی کرده بودی خیال بی وفائی کرده بودی
دلامون رو پلاستیکی کردیم به خیال نشکستن...
میگفتند:سختی ها نمک زندگــــــی است!! امّا چرا کسی نفهمید "نمــــــک" برای من که خاطراتم زخمی است شور نیست... مزه "درد" میدهد...!! نمي بخشمت ولي فراموشت مي کنم
محبت به نامرد ، کردم بسي محبت نشايد به هر نا کسی تهي دستي و بي کسي درد نيست که دردي چو ديدار نامرد نيست مردان در مسیر عشق به وسعت نامتناهی نامردند، گدایی عشق میکنند، تا زمانی که به تسخیر قلب زن مطمئن نیستند، اما همین که مطمئن شدند، نامردی را در حد مردانگی انجام میدهند..."
هميشه سکوتم به معناي پيروزي نيست ، گاهي سکوت ميکنم تا بفهمي چه بي صدا باختي . . .
تمام اشک های چشمم را به سلامتی تو نوشیدم....
زنده را تا زنده است بايد به فريادش رسيد تمومه عمر آوازم ، دیگه خاموشه خاموشم نمیری هرگز از یادم ، من از یادت فراموشم شروع رفتنت بی من ، شروع شعر اندوهه بدون بعد از تو یاد تو ، برام سنگین تر از کوهه سکوتم را به باران هديه کردم گاهي دلت مي خواد انســــــــــان نباشي ... دلــــــــــي را دفن نکني ...! گرگي باشي ، گوسفند هـــــــا را بِدَري اما بداني ، کــــــــارت از روي ذات است نه از روي هوس ...! خفاشي باشي که شبها گـــــــــردش کني با چشمهـــــــــاي کور، اما خوابي را پرپر نکني ..! و دلــــــــي را با دروغ بدست نياري!!!!
به راستی چه سخت است خندان نگهداشتن لبها در زمان گریستن قلبها و تظاهر به خوشحالی در اوج غمگینی وچه دشوار و طاقت فرساست گذراندن روزهای تنهایی درحالی که تظاهر می کنی هیچ چیز برایت اهمیت ندارد اماچه شیرین است در خاموشی و خلوت به حال خود گریستن...
دو شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 22:45 :: نويسنده : توراندخت
![]() ![]() |